آزادوار شهری به قدمت تاریخ

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید، به گاو و گوسفند و مرغ خبر داد.

همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد.

ماری در تله افتاد و زن صاحب مزرعه را گزید ،از مرغ برایش سوپ درست کردند ، گوسفند را برای عیادت کنندگان سر بریدند و گاو را برای مراسم ترحیم کشتند.

و در تمام این مدت موش از سوراخ دیوارنگاه می کرد و به مشکلی که به دیگران ربط نداشت ، فکر می کرد!!

 



نویسنده: داود ׀ تاریخ: پنج شنبه 14 مهر 1390برچسب:داستان کوتاه ,یک درس بزرگ , ׀ موضوع: <-CategoryName-> ׀

تمامی حقوق برای سایت روستای آزادوار محفوظ است. انتشار مطالب با ذکر منبع بلامانع است